واجب فراموش شده

احیای امر به معروف و نهی از منکر بین مؤمنین

واجب فراموش شده

احیای امر به معروف و نهی از منکر بین مؤمنین

واجب فراموش شده

طلبه‌ای که دوست دارد واجب فراموش شده، دیگر فراموش شده نماند!!!

هدف وبلاگ: ارائه جزوات و محصولات فرهنگی
(پوستر، بروشور، کارت، کلیپ صوتی و ....)
در زمینه امر به معروف و نهی از منکر

ehya.blog@gmail.com
شماره تماس: 09191234351
**********************************
تأثیر امر و نهى زبانى - اگر انجام گیرد - از تأثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است.
من چند سال است که گفته‏ ام امر به معروف و نهى از منکر ...
تجربه کنید. منکرى را که دیدید، با زبان تذکّر دهید.
اصلاً لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما براى رفع آن منکر، سخنرانى بکنید. یک کلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است.
شما بگویید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کى مى‏تواند منکر را ادامه دهد؟
... بعضى گفته‏ اند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من مى‏ گویم احتمال تأثیر همه جا قطعى است ...
براى مردم، حرف اثر دارد.
امام خامنه ای

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۴ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

۲۸
مهر

تابلوی امر به معروف

دریافت
عنوان: تابلوی امر به معروف
حجم: 11 مگابایت
 

 

دوستان

می‌توانید این بنر بالا را (با درج نام مجموعه خود در قسمت مهیا شده در پایین بنر) برای مسجد یا هیئت و مجموعه خود چاپ کنید.

این تابلو با ابعاد 160 در 120 سانتی‌متر از 6 قسمت به اندازه برگه A4 تشکیل شده.

برای نمونه می‌توانید برگه‌های آماده زیر را چاپ و استفاده نمایی:

 

 

التماس دعا

۲۸
تیر

قرآن:
 «کسانى که مردم به آنان گفتند که مردم براى جنگ با شما فراهم آمده‏اند، از آنها بترسید، پس این سخن بر ایمانشان بیفزود و گفتند خدا ما را بسنده است و نیکو یاورى است او».

حدیث:
12919. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مبادا کسى از شما در جایى که پاى امرى از خدا در میان است و باید سخن بگوید، با سکوت کردن، خود را کوچک کند؛ زیرا [فرداى قیامت‏] نمى‏تواند بگوید: خدایا! از مردم ترسیدم. چون خداوند جواب مى‏دهد: سزاوارتر آن بود که از من بترسى.
12920. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مبادا بفهمم که فردى از شما دانش (اطلاعاتى) داشته باشد و از ترس مردم آن را کتمان کند.
12921. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه دیدى امّت من از این که به ستمگر بگویند: تو ستمگرى، مى‏هراسند، فاتحه آنها خوانده شده است.
12922. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ترس از مردم مانع از آن نشود که فردى از شما، هرگاه حقّى را ببیند یا بشنود، به زبان بیاورد.
12923. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هان! مبادا ترس از مردم مانع از آن شود که فردى از شما حق را ببیند و نگوید. [که حق گویى‏] نه اجلى را نزدیک مى‏کند و نه روزیى را دور مى‏گرداند.
12924. الترغیب و الترهیب: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هیچ یک از شما نباید خود را کوچک کند. عرض کردند: اى رسول خدا! چگونه کسى از ما خود را کوچک مى‏کند؟ فرمود:
به این ترتیب که در جایى خود را موظّف به سخن گفتن بداند و چیزى نگوید. خداوند عزّ و جلّ در روز قیامت به او مى‏فرماید: چه چیز مانع از آن شد که درباره فلان و بهمان چیز سخنى نگویى؟ عرض مى‏کند: ترس از مردم! خداوند مى‏فرماید: سزاوارتر آن بود که از من مى‏ترسیدى.

 

۲۸
تیر

الکتاب:
الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیمانا وَ قالُوا حَسْبُنا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ».

 آل عمران: 173.

الحدیث:
12919. رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لا یُحَقِّرَنَّ أحَدُکُم نَفسَهُ أن یَرى أمرا للّهِ تَعالى فیهِ مَقالٌ، فلا یَقولَ: یا رَبِّ، خَشیَةَ النّاسِ! فیَقولَ: فإیّایَ کُنتَ أحَقَّ أن تَخشى.

کنز العمّال: 5534.
12920. عنه صلى الله علیه و آله: لا أعرِفَنَّ رَجُلًا مِنکُم عَلِمَ عِلما فکَتَمَهُ فَرَقا مِنَ النّاسِ.

کنز العمّال: 29152، 29532.

12921. عنه صلى الله علیه و آله: إذا رَأیتَ امَّتی تَهابُ الظّالِمَ أن تَقولَ لَهُ: إنَّکَ ظالِمٌ، فقَد تُوُدِّعَ مِنهُم.

کنز العمّال: 5540.

12922. عنه صلى الله علیه و آله: لا یَمنَعَنَّ أحَدَکُم هَیبَةُ النّاسِ أن یَقولَ الحَقَّ إذا رَآهُ أو سَمِعَهُ.

کنز العمّال: 5567.

12923. عنه صلى الله علیه و آله: ألا لا یَمنَعَنَّ أحَدَکُم هَیبَةُ النّاسِ أن یَقولَ الحَقَّ إذا رَآهُ أن یَذَّکَّرَ بِعِظَمِ اللّهِ، لا یُقَرِّبُ مِن أجَلٍ و لا یُبعِدُ مِن رِزقٍ.

کنز العمّال: 5570.

12924. الترغیب و الترهیب: قال رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله: لا یُحَقِّرَنَّ أحَدُکُم نَفسَهُ. قالوا: یا رَسولَ اللّهِ،
و کَیفَ یُحَقِّرُ أحَدُنا نَفسَهُ؟ قالَ: یَرى أنَّ عَلَیهِ مَقالًا، ثُمّ لا یَقولُ فیهِ، فیَقولُ اللّهُ عَزَّ و جلَّ یَومَ القِیامَةِ: ما مَنَعَکَ أن تَقولَ فی کَذا و کَذا؟ فیَقولُ: خَشیَةُ النّاسِ! فیَقولُ: فإیّایَ کُنتَ أحَقَّ أن تَخشى.

الترغیب و الترهیب: 3/ 227/ 14.

۲۸
تیر

قرآن:
 «اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید! چرا مى‏‌گویید آن چه را که خود عمل نمى‏‌کنید؟ خداوند سخت به خشم مى‏‌آید از این که چیزى بگویید که خود عمل نمى‏‌کنید».
 «آیا شما که کتاب را مى‏‌خوانید، مردم را به نیکى فرمان مى‏‌دهید و خود را از یاد مى‏‌برید؟ چرا اندیشه نمى‏‌کنید؟».
حدیث:
12885. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: روز قیامت مردى را مى‏‌آورند و در دوزخ مى‏‌افکنند و روده‏‌هایش از شکمش بیرون مى‏‌ریزد و در جهنم مانند خر آسیاب مى‏‌چرخد. دوزخیان دور او را مى‏‌گیرند و مى‏‌گویند: فلانى! چه شده است؟ مگر امر به معروف و نهى از منکر نمى‏‌کردى؟ پاسخ مى‏‌دهد: چرا، امر به معروف مى‏‌کردم، اما خود عمل نمى‏‌کردم و نهى از منکر مى‏‌کردم لیکن خودم مرتکب آن مى‏‌شدم.
12886. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى پسر مسعود! از آنان مباش که بر مردم سخت مى‏‌گیرند و بر خود آسان. خداوند متعال مى‏‌فرماید: «چرا مى‏‌گویید چیزى را که خود عمل نمى‏‌کنید؟».
12887. امام على علیه السلام: من شأن خود را بالاتر از آن‏ مى‏‌دانم که آنچه را خودم ترک نمى‏‌کنم مردم را از آنها باز دارم، یا به کارى فرمانشان دهم که خود جلوتر به آن عمل نکنم.

12888. امام على علیه السلام: چونان کسى مباش که بى عمل به آخرت امید مى‏‌بندد ... از خلافکارى و گناه باز مى‏‌دارد، اما خود باز نمى‏‌ایستد و به کارهاى خوب فرمان مى‏‌دهد، ولى خود انجام نمى‏‌دهد.
12889. امام على علیه السلام: آشکارترین منافق کسى است که به فرمانبرى از خدا فرمان مى‏‌دهد و خود بدان عمل نمى‏‌کند و از گناه باز مى‏‌دارد و خود از آن باز نمى‏‌ایستد.
12890. امام على علیه السلام: در گمراهى انسان همین بس که مردم را به چیزى فرمان دهد، که خود انجام نمى‏‌دهد و آنها را از چیزى باز دارد که خود باز نمى‏‌ایستد.
12891. امام على علیه السلام: در نادانى انسان همین بس که بر مردم کارهایى را خُرده بگیرد که مانند آنها را خود انجام مى‏‌دهد.
12892. امام على علیه السلام: نفرین خدا بر کسانى که به خوبى فرمان مى‏‌دهند و خود آن را فرو مى‏‌گذارند و بر کسانى که از زشتى باز مى‏‌دارند و خود مرتکب آن مى‏‌شوند.
12893. امام على علیه السلام: بسا کسانى که به کارهاى خوب فرمان مى‏‌دهند و خود بدانها عمل نمى‏‌کنند؛ بسا کسانى که از بدى باز مى‏‌دارند و خود باز نمى‏‌ایستند؛ بسا کسانى که پند مى‏‌دهند و خود پند نمى‏‌پذیرند؛ بسا دانایانى که از دانش خود بهره برنمى‏‌گیرند.

۲۸
تیر

الکتاب:
یا أیُّها الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ* کَبُرَ مَقْتا عِنْدَ اللّهِ أنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ».

الصفّ: 2، 3.
أ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أنْفُسَکُمْ وَ أنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أ فَلا تَعْقِلُونَ».

البقرة: 44.

 

الحدیث:
12885. رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: یُؤتى بِالرَّجُلِ یَومَ القِیامَةِ فیُلقى فی النّارِ، فتَندَلِقُ أقتابُ بَطنِهِ فیَدورُ بِها کما یَدورُ الحِمارُ فی الرَّحى، فیَجتَمِعُ إلَیهِ أهلُ النّارِ فیَقولونَ: یا فُلانُ، ما لَکَ؟ أ لَم تَکُن تَأمُرُ بِالمَعروفِ و تَنهى عَنِ المُنکَرِ؟! فیَقولُ: بَلى کُنتُ آمُرُ بِالمَعروفِ و لا آتیهِ، و أنهى عَنِ المُنکَرِ و آتیهِ.

الترغیب و الترهیب: 3/ 233/ 1.

12886. عنه صلى الله علیه و آله: یَا بنَ مَسعودٍ، لا تَکُنْ مِمَّن یُشَدِّدُ عَلَى النّاسِ و یُخَفِّفُ عَن نَفسِهِ، یَقولُ اللّهُ تَعالى: «لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلونَ»؟! مکارم الأخلاق: 2/ 361/ 2660.

12887. الإمامُ علیٌّ علیه السلام: إنّی لأَرفَعُ نَفسی أن أنهى‏
النّاسَ عَمّا لَستُ أنتَهی عَنهُ، أو آمُرَهُم بِما لا أسبِقُهُم إلَیهِ بعَمَلی.

غرر الحکم: 3780

12888. عنه علیه السلام: لا تَکُنْ مِمَّن یَرجو الآخِرَةَ بغَیرِ العَمَلِ ... یَنهى و لا یَنتَهی، و یَأمُرُ بِما لا یَأتی.

نهج البلاغة: الحکمة 150.

12889. عنه علیه السلام: أظهَرُ النّاسِ نِفاقا: مَن أمَرَ بِالطّاعَةِ و لَم یَعمَل بِها، و نَهى عَنِ المَعصِیَةِ و لَم یَنتَهِ عَنها.

غرر الحکم: 3214.

12890. عنه علیه السلام: کَفى بِالمَرءِ غَوایَةً أن یَأمُرَ النّاسَ بِما لا یَأتَمِرُ بِهِ، و یَنهاهُم عَمّا لا یَنتَهی عَنهُ.

غرر الحکم: 7072.

12891. عنه علیه السلام: کَفى بِالمَرءِ جَهلًا أن یُنکِرَ عَلَى النّاسِ ما یَأتی مِثلَهُ.

غرر الحکم: 7073.

12892. عنه علیه السلام: لَعَنَ اللّهُ الآمِرینَ بِالمَعروفِ التّارِکینَ لَهُ، و النّاهینَ عَنِ المُنکَرِ العامِلینَ بِهِ.

نهج البلاغة: الخطبة 129.

12893. عنه علیه السلام: رُبَّ آمِرٍ غَیرُ مُؤتَمِرٍ، رُبَّ زاجِرٍ غَیرُ مُزدَجِرٍ، رُبَّ واعِظٍ غَیرُ مُرتَدِعٍ، رُبَّ عالِمٍ غَیرُ مُنتَفِعٍ.

غرر الحکم: 5359، 5360، 5361، 5362.

۰۹
آبان

قرآن

آیه نخست

(و لتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون)

واژه «ولتکن» در آیه مبارکه، دلالت دارد بر وجوب وجود گروهی از امت که مردمان را به خیر بخوانند و امر به معروف و نهی از منکرکنند.

در این جا کسی نگوید که آیه دلالت بر وجوب نمی کند چرا که «خیر» اعم است از واجب و غیر واجب، همانگونه که معروف نیز عام است و شامل مندوب  (مستحب) هم می شود، پس چگونه ممکن است که امر به مندوب واجب باشد؟!

پاسخ: ظهور فعل که «وَ لْتکن منکم امّة…» باشد، مقدم بر ظهور متعلق آن است. بنابراین، «معروف» اختصاص به واجبات دارد، همانگونه که «منکر» مختص محرمات است و دعوت به خیر، عبارت است از امر به معروف و نهی از منکر. چنین سخنی شاید ظاهر آیه باشد، چنانکه برخی از معاصران بر این سخن تصریح کرده اند.

شیخ انصاری قدس سره در مسأله استصحاب،

ادامه در ادامه مطلب:

۱۳
تیر

کارت تبلیغ محرم

 

کارت تبلیغ

۱۳
تیر

هدف استکبار

 

ابعاد کارت ها: 8.5 در 4.25

دینداری کاریکاتوری

۰۱
ارديبهشت

هدف استکبار چیست؟

۰۷
بهمن


ایمان ناقص

۰۷
بهمن


هدف استکبار چیست؟

۲۷
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتی‏ کانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتیهِمْ حیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتیهِمْ کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ (163) وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‏ رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (164) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ (165) فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ (166)

یکی از تکالیف یهودیان این بود که روز شنبه برایشان صید حرام بود. خدا این ها را امتحان کرد: «اِذْ تَأْتیهِمْ حیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لایَسْبِتُونَ لا تَأْتیهِم» 1گروهى از یهود کنار دریا یا رودخانه اى زندگى مى‌کردند، روز شنبه ماهى ها به کنار ساحل مى‌آمدند و صید آن ها به راحتى ممکن بود، در حالى که روزهاى دیگر این گونه نبود؛ از آن طرف، روز شنبه هم صید کردن حرام بود. سرانجام بعضى از ایشان طاقت نیاورده، به این صورت حیله اى زدند که کنار ساحل حوضچه هایى کندند؛ روز شنبه راه حوضچه ها را باز مى‌کردند، زمانى که آب رودخانه همراه با ماهى ها داخل حوضچه ها مى‌شد جلوى آب را مى‌بستند. روز یکشنبه ماهى ها را صید مى‌کردند. خدا به سبب این کار، آن ها را مسخ کرد، «فَلَمّا عَتَوا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئین» خدا ایشان را مسخ نموده به میمون تبدیل کرد؛

همه این افراد کسانى نبودند که روز شنبه بر خلاف نهى خداوند ماهى صید مى‌کردند. گروهى نیز از کسانى که صید نمى‌کردند به عذاب گرفتار آمدند و مسخ شدند. این قوم سه دسته بودند: دسته اول روز شنبه صید مى‌کردند، دسته دیگر صید نمى‌کردند ولى دسته اول را نیز نهى نکرده و متعرض آن ها نمى‌شدند، دسته سوم نه تنها خودشان صید نمى‌کردند، بلکه دیگران را از این کار نهى مى‌کردند و مى‌گفتند چرا صید مى‌کنید، این کار گناه است. دسته دوم که صید نمى‌کردند و متعرض گروه اول هم نمى‌شدند، به آمرین به معروف مى‌گفتند، چه فایده اى دارد که آن ها را از صید نهى مى‌کنید؟ متوجه عرض بنده هستید؟ یعنى این تلقى که چون امر به معروف فایده ندارد، انجام نمى‌دهیم. به کسانى که علیرغم علم به مؤثر نبودن امر به معروف، نسبت به این کار اقدام مى‌کردند، مى‌گفتند چه فایده اى دارد که دائم با آن ها بحث مى‌کنید، آن ها را به حال خود رها کنید، «وَ اِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً قالُوا مَعْذِرَةً اَلى رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُون»2 خدا بنا است ایشان را هلاک کند، پس براى چه آن ها را موعظه مى‌کنید؟ «قالُوا مَعْذِرَةً اَلى رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُون» اول این که ما نزد خدا عذرى داشته باشیم، دیگر این که قطع نداریم که بطور کلى حرف ما مؤثر نباشد، شاید در بین این گروه بعضى تحت تأثیر قرار بگیرند. به هر حال، از بین این قوم که سه گروه بودند، دسته اى که ـ على رغم این که چندان اثرى نداشت ـ از منکر نهى مى‌کردند، نجات یافتند، دو دسته دیگر به عذاب مبتلا و به بوزینه تبدیل شدند.[1]



[1] آیت الله مصباح یزدی، کتاب آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص164

۲۳
آبان

عبرتهای عاشورا 1


قرآن و حدیث و امام و آقا

۲۰
مهر

سماعه گوید: از امام صادق علیه السّلام در مورد (آیه شریفه 32 سوره مبارکه مائده) پرسیدم:

«هر که انسانى را بجز براى قصاص انسانى بکشد، گویا همه مردم را کشته،

و هر که او را زنده کند گویا همه مردم را زنده کرده»

امام صادق (ع) در توضیح آیه فرمودند:

هر که او را از گمراهى بسوى هدایت برد گویا او را زنده کرده‏ و هر که او را از هدایت بسوى گمراهى برد، گویا او را کشته است.

 

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 210