نقش آفرینی مردم برای ایجاد تمدن اسلامی
شرط دوم(برای ایجاد تمدن اسلامی به جای تمدن غربی)، پرورش انسان است. حال در آنجایى که فکر و انسان باید تولید شود، ببینید نقشآفرینان چه کسانى هستند. این نقشآفرینان کسانى هستند که باید بتوانند افکار را هدایت کنند. این یک بُعد قضیه است. چون این راه جز با پاى ایمان و نیروى ایمان و عشق طىشدنى نیست، باید کسانى باشند که بتوانند روح ایمان را در انسانها پرورش دهند. بدون شک مدیران جامعه جزو نقشآفرینانند؛ سیاستمداران جزو نقشآفرینانند؛ متفکّران و روشنفکران جزو نقشآفرینانند؛ آحاد مردم هر کدام به نحوى مىتوانند در خور استعداد خود نقشآفرینى کنند؛ اما نقش علماى دین، نقش کسانى که در راه پرورش ایمان مردم از روش دین استفاده مىکنند، یک نقش یگانه است؛ نقش منحصر به فرد است. مدیران جامعه هم براى اینکه بتوانند درست نقشآفرینى کنند، به علماى دین احتیاج دارند. سیاستمداران و فعّالان سیاسى در جامعه نیز همینطور. محیطهاى گوناگون علمى و روشنفکرى نیز همینطور. برقى از سخن یک عالمِ دینِ پارسا و زمانشناس ممکن است بجهد، ظلماتى را از دلى یا دلهایى بزداید؛ چقدر هدایتها به این ترتیب اتّفاق افتاده است. این نقش، نقش یگانه است. نقشآفرینى را به علماى دین منحصر نمىکنیم؛ اما جایگاه نقشآفرینى علماى دین را از همهى جایگاههاى دیگر برجستهتر مىبینیم؛ به این دلیل روشن که در این راه، اندیشهى دینى و ایمان دینى براى انسانها لازم است؛ تولید فکر اسلامى براى این راه ضرورى و لازم است و اگر علماى دین سر صحنه نباشند، دیگرى نمىتواند این کار را انجام دهد. البته عالم دین با آن شرایطى که نیاز به آن شرایط هست، اى بسا نتواند این نقش را ایفا کند؛ او هم اگر این شرایط را نداشته باشد، نخواهد توانست؛ که حالا من بعد در دنبالهى عرایضم مطالبى در این زمینه هم عرض خواهم کرد. البته در آحاد مردم هم نقشآفرینىِ دینى هست؛ از راه امر به معروف و نهى از منکر؛ از راه آمادهسازى خود براى اینکه در یک جایگاه نقشآفرین قرار گیرند.
بیانات 14 مهر 1379
- ۹۱/۱۰/۲۵